مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان‌رضوی: امیدوارم رئیس‌جمهور آینده به هنر و هنرمند بها بدهد هنرمندان و اصحاب رسانه پای صندوق رأی در مجتمع امام‌رضا(ع) (۱۵ تیر ۱۴۰۳) وزیر فرهنگ: همه به رئیس‌جمهور منتخب کمک کنیم ویدئویی از اولین حضور خانم‌های بازیگر در جوکر ۲ نتیجه جالب یک آزمایش علمی درباره تاثیر ارتعاش صدای علیرضا قربانی بر تخت جمشید + ویدئو انتشار تیزر یک فیلم سینمایی محرمی و آغاز اکران فیلمی با بازی آزاده صمدی و حامد کمیلی حکایت صیاد و پند‌های پرنده سخن گو هنر انتخاب آگاهانه و پیشرفت ملی ارتباط با پایتخت با بهره گیری از ظرفیت‌های بومی استالین بیشتر چه کتاب‌هایی می‌خواند؟ | معرفی کتاب «کتابخانه استالین» شعر‌های چندوجهی در توابع خطی | رونمایی از مجموعه شعر «زندگی در آمنیون» صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ جدیدترین خبرها از سریال «سلمان فارسی» فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (۱۴ و ۱۵ تیر ماه ۱۴۰۳) + خلاصه داستان ویژه برنامه‌های تلویزیون در روز جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ۲۰ سینما تا پایان تابستان در خراسان رضوی افتتاح خواهد شد  ساخت ۱۰۰۰ سالن سینما در کشور تا شهریور ۱۴۰۴ | رشد ۱۱۳ درصدی سالن‌های سینما در خراسان رضوی ساخت پردیس سینمای «ملل» نماد وحدت فرهنگی ایران و افغانستان است پردیس سینمایی ملل در حاشیه شهر مشهد افتتاح شد | رشد ۱۱۳ درصدی ساخت سینما در خراسان رضوی + فیلم
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

حکایت همبرگر دوبل در  ساحت عرفان عملی

  • کد خبر: ۱۲۸۶۰۰
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۷
حکایت همبرگر دوبل در  ساحت عرفان عملی
امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده

در روزگاران قدیم پیر صاحبدلی در یکی از محلات قدیمی شهر خانه داشت و خانه اش محل رفع حاجات معنوی اهالی محل بود. اهالی محل نیز همواره به او احترام می‌گذاشتند و مراعات حال او را می‌کردند و او را در همه کار بر خود مقدم می‌داشتند و همیشه اجازه می‌دادند در صندلی جلو کنار پنجره بنشیند و میوه‌های نوبرانه را خریداری نماید و هیچ گاه نمی‌گذاشتند در صف نان بایستد و به محض آنکه به نانوایی می‌رسید، صف را باز‌ می‌کردند تا اول از همه نان بگیرد و از این رو بسیار بدعادت شده بود.

پیر صاحبدل روزی برای انجام کار اداری به مرکز شهر مراجعه کرد. از آنجا که نظام اداری مانند روزگار ما کارآمد و خدمت رسان و شفاف و قاعده‌مند و منظم و سالم نشده بود، انجام کار اداری اش تا ظهر طول کشید و وقتی هنگام ظهر از اداره بیرون آمد، احساس گرسنگی شدیدی کرد. پس به یک نانوایی مراجعه کرد تا نان بخرد و بخورد و طبق عادت به جلو صف رفت و گفت: بی زحمت یک دانه نان.  

نانوا وقتی پیر صاحبدل را دید که توی صف زده است، با عصبانیت به او گفت: هوی عمو، کوری؟ صفو نمی‌بینی؟ پیر صاحبدل نگاهی به صف کرد و از آنجا که از لحن بد نانوا ناراحت شده بود، گفت:‌ای نادان، من در محل خودمان هیچ گاه داخل صف نمی‌ایستم. نانوا گفت: پس برو محل خودتان، ما نان نداریم،‌ای دانا.

 پیر صاحبدل که از یک سو گرسنگی و از سوی دیگر بی ادبی نانوا اعصابش را ساییده بود، گفت: کاری نکن سوسکت کنم. نانوا گفت: تو اگر از این کار‌ها بلدی، به جای اینکه مرا به سوسک تبدیل کنی، یک چیزی را به نان تبدیل کن بخور اعصابت آرام شود.

 پیر صاحبدل وقتی دید علاوه بر شخص او، ساحت عرفان نظری و کرامات باطنی نیز مورد توهین و تحقیر واقع شده است، چشمانش را بست و همه قوای معنوی اش را به کار گرفت و انرژی‌های پراکنده موجود در کائنات را نیز هم جهت کرد و وردی خواند و نانوا را به سوسک تبدیل کرد.

از قضا یکی از بازرسان اداره بهداشت که به طور نامحسوس در داخل صف نان ایستاده بود تا وضعیت بهداشتی نانوایی را مورد بررسی میدانی قرار دهد، به محض مشاهده سوسک، دستور پلمب نانوایی را صادر کرد و مأموران اداره بهداشت در نانوایی را بستند و قفل زدند. پیر صاحبدل نیز به ساندویچی روبه روی نانوایی مراجعه کرد و یک همبرگر دوبل با پنیر و قارچ و نوشابه سیاه سفارش داد و خورد و اعصابش آرام شد و به محل خودشان بازگشت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->